گناه ما چیست که  با اشتیاق مسئولیت مدیریت گروهی را عهده دار شدیم که همه خوشبختانه یا متاسفانه طیف وسیعی از فرقه های مختلف ( متعصب ، منتقد ، ناسیونالیست ، دموکرات ، مشکل پسند و....) هستند ؟

در روزی که مهر این مسئولیت  ، آگاهانه یا نا آگاهانه  بر پیشانی ما افتاد همه از محافظه کاری و سیاست گروه در ابتدای کار می گفتند و انتظار نمی رفت به این زودی در مقابل حرفهای گفته شده خودشان ، (که سند مصورش موجود میباشد) جبهه گرفته و خواسته یا ناخواسته خود را نیز مردود نمایند .

اینها حرفهای دل ما نیست  ! اینها دردهایی است که از تزریق  ویروسهای  محافظه کاری بر پیکر قلمهایمان  نشسته .

اینجا یک پایگاه عمومی است و منٍ  مدیر نماینده تمام تفکرات شما هستم . پس حق بدهید که نخواهم از این پایگاه مردمی  استفاده شخصی نموده و افکار شخصی خود را تحمیل نمایم .

همه کمابیش و در وبلاک شخصی ام شاهد بوده و هستید که ترسی از بیان حقایق نداشته و ندارم اما از من نخواهید پایگاه نو پایتان را به سادگی در خطر تعطیلی قرار داده و شرایطی را که برای خوانسار نیوز و ... بوجود آمد برای خوانسار پاتوق که ثمره تلاش همه شماست فراهم آورم .

همه ما بر لبه تیغ قدم می زنیم و دنیای ما  اندازه یک قربیل بیشتر نیست و گناه ما زندگی در شهری است که  انتقاد را گناه کبیره ای می دانند که با توبه نیز پاک نخواهد شد .

هدفمان از اول شناساندن شهرمان به جهانیان بود ! یادتان که هست ؟

و نمی خواستیم ، این جهانیان بدانند که ما چه کمی ها و کاستی هایی داریم  ...

حال که فهمیدند ! آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت  ...

از من نخواهید باور کنم دلیل کم کاری  ویلاک { یادداشت } سوختن مادربورد  کامپیوتر باشد .

این باور  کمی خوشبینانه است نه  ؟ !