واژه اسپه – اسبه ، در گویش خوانساری به معنای ( سگ ) است . این واژه در زبان پارسه میانه و ماد غربی نیز به همین معنا بوده است. احمد كسروي در خصوص  ( اسپه ) مي گوید :اسپه در پارسه به معنی سگ بدین تفضيل كه نام سگ در سانسکریت ( سون ) ، ( seven  ) و در اوستايي گاهی سون ( بر وزن نون ) و گاهی  ( سپان ) ، ( seoan  ) است.

هردوت گویند در زبان مادان باستان ( سپاكا – space  ) و یا ( سپك ) به معنی سگ ماده بوده است .از سويي دیگر همان كلمهء  مادان یا از ( سپان ) اوستايي کلمه ( اسپه ) در پارسی ماند كه در برخی کتابها نوشتند و همچنین در زبان سمنانی به معنی سگ است و همچنانکه گذشت ( اسپه -  Espa ) در گویش خوانساری نیز به معنای سگ است.

مي توان اسپه و ( اسپسه ) را از ریشه واژه پهلوی ( aspesta  ) به معنای یونجه بدانیم كه خود واژه aspesta  از گروه واژگاني است كه با واژه اسب تركيب یافته است واژگاني كه از اسب تركيب یافته است بسیار است از آن جمله ( اسپست و اسفست ) است كه امروز یونجه گویند و در گویش خوانساری نیز به همین معناست .جز دوم این واژه ( اد – ad ) مي باشد كه در سانسکریت به معنی خوردن است .دياكونوف در تاریخ ماد گوید:

در باب کشت یونجه كه در رود ( بين النهرين ) تازگی داشت به نام ( مادی ) ( اسپست – aspasta ) به معنی خوراک است خوانده مي شد و نخست  در قرن هشتم قبل از میلاد از آن یاد شده است.